تزکیه، اساسی ترین اصل در تعلیم و تربیت اسلامی

یادداشت/ حجت الاسلام و المسلمین دکتر محب زاده:
یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه

در نگاه اسلام و فرامین آن، اساسی ترین اصل در تعلیم و تربیت، تزکیه است. بدین معنی که دانشی که می آموزیم ما را از نفاق و دورویی دور نگه دارد و همچنین در اثر تزکیه از دروغ و چاپلوسی برحذر باشیم. همانطور که در آیه شریفه «یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه» آمده است، تزکیه بر تعلیم مقدم است بنابراین برای پرورش انسان های بزرگ، خودسازی تمامی دست اندرکاران تعلیم و تربیت ضروری است.

با نگاه به تعلیم و تربیت در طول تاریخ در می یابیم تعلیم و تربیت با فراز و نشیب ها و ناملایمت های فراوانی همراه بوده است، نظام تعلیم و تربیت طبقاتی در ایران پیش از اسلام، عموم جامعه را وادار به فراگیری شغل پدر می نمود و هیچ کس حق گذر از مرز وراثت را نداشت و تعلیمات عالیه در انحصار طبقه برجسته و اعیان و اشراف بود.

در دورانهای تاریخی ایران اسلامی از آنجا که علم آموزی ارزش تلقی می شد به مرور آحاد جامعه به سطوحی از علم دسترسی پیدا کردند و فرصت شکوفایی استعدادها فراهم شد تا آنجا که افرادی چون نظام الملک در بالاترین سطوح به برپایی مدارس در نقاط مختلف کشور همت گماشت.

متأسفانه دوران طلایی تمدن اسلامی در ایران، در پی بی تدبیری سلطان محمدخوارزمشاه و حمله قوم مغول به ایران به ویرانی کتابخانه ها و فرار اندیشمندان و دانشمندان انجامید و تا مدت ها تملق و چاپلوسی جای علم اندوزی را در مسیر پیشرفت افراد گرفت و اگر این مصیبت وارد نمی شد چه بسا ایران امروز جایگاه بهتری در علم و تکنولوژی کسب می نمود.

اگرچه در دوران صفویه تا حدودی این عقب ماندگی علمی جبران شد اما اصرار حاکمان قجری بر بی سواد گذاشتن مردم برای حکومت بهتر 200 سال سیاه دیگر را برای این سرزمین رقم زد.

علم و جهل دو روی یک سکه اند و از یکی فضیلت و از دیگری زذیلت بر می خیزد. قطعاً در زمانی که علم را از جامعه ای بگیرند، رذائل جای تزکیه و فضائل را خواهند گرفت.

در دوران اسلامی تحول عظیمی در نظام تعلیم و تربیت حاصل گردید از جمله اینکه همه طبقات در عرصه علم ظاهر شدند و بزرگان زیادی از جهان اسلام سربرآوردند که افتخار همه ی بشریت اند.

یک مدیر در عرصه ی تعلیم و تربیت لازم است ویژگی های ممتازی داشته باشد از جمله:
1- خودساخته باشد
2- قبل از مدیر بودن، معلم فاضلی باشد.
3- اندیشمند و دارای استقلال فکری باشد و دیگران نظرشان را بر او تحمیل نکنند.
4- از نفاق و دوروئی برحذر باشد
5- دنبال نوآوری در عرصه های تعلیم و تربیت باشد.
6- به معنای واقعی خوش اخلاق باشد و از ظاهرسازی اخلاقی دوری گزیند.
7- به همه ی افراد تحت امر نگاه یکسان داشته باشد
8- از فامیل بازی و همشهری گری و … که آفت مدیریت هستند دوری گزنید
9- در تمام مسائل اعم از فکری و نظری با سیاست های دولت حاکم همسو باشد.
10- در اجرای سیاست های ابلاغی مقام مافوق و اهداف بالادستی اراده قوی داشته باشد.

عرصه تعلیم و تربیت در عصر ما به نوعی با سیاست ارتباط دارد چراکه مجری مباحث تربیتی باید بر اساس سیاست های دولت حاکم حرکت کند تا بتواند اهداف تعیین شده را به منصه ظهور برساند. به تعبیر دیگر باید شکل و محتوی در یک راستا حرکت کنند.

هدف از تعلیم و تربیت ساختن انسان برای حال و آینده است و همسویی مدیران و دست اندرکاران تعلیم و تربیت با سیاست های دولت لازمه ی رسیدن به این هدف است از این رو نمی توان چنین انگاشت که تعلیم و تربیت از سیاست مبراست بلکه اینها لازم و ملزوم یکدیگرند.

امروزه و در چهلمین سال انقلاب اسلامی در دور افتاده ترین نقاط کشور نیز دسترسی همگانی به تعلیم و تربیت فراهم شده است و به اذعان مراجع معتبر بین المللی رشد علمی در ایران در طی چندین سال بیش از میانگین جهانی بوده است و ان شاءالله این حرکت شتابان آینده ای روشن تر و بهتر را برای این سرزمین رقم خواهد زد.

به امید پیروزی عقلانیت و خرد بر جهل و تعصب

غلامرضا محب زاده
1 آذر 1397

دیدگاهتان را بنویسید